شما در تعریف حوزه انقلابی به چهار قید اشاره فرمودید. عدهای سه ویژگی از تعریف شما را قبول دارند که حوزه محل درس و بحث و محل تربیت نفوس مستعده است اما معتقدند نباید آلودهی ت و اجتماع شود و ورود به عرصه ی و اجتماعی حوزه را از حوزه بودن جدا میکند؟
اگر کسانی چنین نظری داشته باشند عمدتاً از سر ناآگاهی است و مشکل آنها از عدم فهم صحیح معنای ت و اجتماع است. برخی خیال میکنند ت یعنی دغل بازی و باری به هر جهت بودن و انواع و اقسام اقدامات نفس طلبانه و جاه طلبانه و غرق در لذات و امکانات دنیا شدن برای تأمین شهوت و التذاذات نفسانی؛ اگر ت این باشد، ما نیز با آن مخالفیم و آموزههای دینی به ما چنین اجازهای را نمیدهد که وارد چنین عرصهای شویم. اما یقیناً ت در دین و بینش ما این نیست. اجتماع هم به معنی فعالیتهای تجاری یا لهو ولعب یا لغو نیست که بگوییم حوزه اگر دراین مورد وارد شود از حوزه بودن بیرون میرود؛ خیر. اجتماع یعنی همان حرکتی که همهی انبیاء میکردند. کارشان تربیت نفوس بود. کارشان سردمداری غافلهی بشریت در رسیدن به سعادت در همهی ابعاد بود.
ت یعنی در روابط و مسائل اجتماعی بین افراد و امتها قوانین و روشهایی باید حاکم باشد که اراده خدا در آن تجلی پیدا کند و زیربار ظلم نروند. تقابل با جبهه استکبار و باطل و تلاش برای تقویت و گسترش جبهه حق در مقابل طاغوت از وظایف اصلی و اساسی عالمان دینی است. آنها باید ت جامعه اسلامی یعنی صلاح و کمال را ترویج بدهند، ایستایی نداشته باشند، از مظلوم دفاع کنند، جلوی فحشا و منکر گرفته شود. البته در این رویکرد تعریف فحشا و منکر منحصر به امور اخلاقی نیست بلکه اقتصادی، ی، مدیریتی، تربیتی که الان دنیا را فراگرفته است را نیز در بر میگیرد. این نیز یک مغالطه بزرگ تاریخی است که فحشا و منکر را در امور اخلاقی منحصر کردهاند و تنها در قبال آن وظیفه نهی و برخورد ایجاب کردهاند، اما در حوزهها و عرصههای دیگر حیات اجتماعی سخنی از مصادیق فحشا و منکر زده نمیشود. همین امر موجب شده که برخی در حوزه وظیفه و رسالت خود را محدود به همین عرصههای خاص بدانند.
ادامه مطلببرخی با دیدگاه اصولی سراغ فقه میروند. یعنی با استفاده از قواعدی که قبلاً در اصول تنظیم و تمهید شده است، به عنوان مبادی تصدیقی سراغ فقه میروند. یعنی بر اساس این قواعد به بررسی فقهی میپردازند و میکوشند نحوه دلالت أدله بر احکام را تبیین کنند.
این مکتب نقطه قوتی دارد از این جهت که مبتنی بر پیش فرضهای علمی ثابت شده حرکت میکند. یعنی با ابزار استدلال و قانون به خدمت فقه میرود ولی نقاط ضعفی نیز دارد. از جمله نقاط ضعف رویکردهای اصولی صرف کم توجهی به عرف است. در حالی که مخاطب اصلی معصومین (علیهم السلام) عرف عام هستند و عرف عام بر اساس فطرت خویش مطالب را ادراک میکند و میفهمد. نقطه ضعف دیگر این مکتب این است که انسان از فهم دینی از راه ارتباط با کلام معصومین بوجود آمده عدول کرده و بخواهد آن را فرع قرار دهد. چه بسا بتوان از توجه به سنت نکتههایی را کشف نمود که تنها از راه قواعد به دست نمیآیند.
در واقع علم اصول ابزاری است که برای زمان جهل و شک و بن بست ها به کمک ما میآید. در بررسیها و استنباطهای فقهی گاه با شرایطی روبرو میشویم که دیگر نمیتوان با مستفادات از ادله و روایات به نتیجه رسید. یعنی باید اصول را برای مرحله آخر گذاشت نه اینکه از ابتدا فرض کنیم همه مسائل فقه مشکل و لاینحل است و سریع سراغ اصول برویم.
برخی بر این باور هستند که ما در فهم احکام دین هیچ گونه دخالتی نداریم مگر اینکه معصومین (علیهم السلام) مسئله را برای ما تبیین نموده باشند. حتی فراتر از این گاه گفته میشود که ما امکان فهم قرآن را نیز ندایم مگر روایتی در میان باشد که از این منظر تفسیر روایی جایگاه خاصی مییابد و نمیتوان بدون روایت به تفسیر آیات قرآن پرداخت.
ادامه مطلبمکتب در معنای لغوی عبارت است از نوشتار و نوشتنی که ثابت و تثبیت شده است و از آن جا به کتابخانهها و مراکز علمی سرایت کرد زیرا نظریات علمی و منابع در آنجا ثبت شده و آراء و عقاید تثبیت میشوند و محلی است برای نوشتن و تثبیت اندیشهها.
مکتب در اصطلاح به ایدهها و آراء و نظریاتی گفته میشود که متفکرین آنها را ابداع و ابراز میکنند و در آن ابتکار و نوآوری داشته باشند. آرائی که ابتدا بهصورت تئوری است و بعد با تدریس و تحقیق و مباحثه آن را به عنوان یک نظریه در مجامع علمی طرح میکردند و چه بسا آن نظریه طرفدارانی نیز پیدا میکرد و در ساحتهای علمی حاکم میشد.
مکتب دارای انواع گوناگونی است. در زمینههای علوم عقلی، علوم نقلی و علوم تجربی و در دانشهای مختلف دارای مکاتب گوناگون ی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، تربیتی، فقهی، اصولی و . هستیم. مکتب علمی میتواند در هر زمینه ای که بشر برای حل مسئله ای از مسائل انسانی راه حلی را ابداع کند که بتواند حلال یک مشکل از مسائل و مشکلات جامعه باشد، شکل گیرد. پس در حوزههای گوناگون علم دانشمندان برای مدیریت و تدبیر مسائل جامعه و پاسخ به نیازهای بشری مکاتب علمی مختلفی را بوجود آوردهاند و در قالب آن مکاتب اقدام به بررسیهای علمی و حل مسائل جامعه بشری نمودهاند.
ادامه مطلبآیتالله محمد محمدی قائینی در سال 1340 در تهران متولد شد. وی در خانوادهای مذهبی، علمی و دارای سابقه مرجعیت و فقاهت رشد کرد. جد أعلای وی مرحوم آیتالله حاج شیخ محمد علی قائینی «ره» است که از مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء «ره» اجازه مشهور اجتهاد گرفته بود. آن اجازه در میان علما معروف به اجازه کبیرِ کاشف الغطا شد. پدر بزرگ ایشان نیز دارای اجازه اجتهاد از مرحوم آیتالله سید کاظم اصطهباناتی «ره»، آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری «ره» و آیتالله بروجردی «ره» بوده و در تهران به تدریس و ارشاد و اقامه جماعت اشتغال داشتند.
وی در سال 1359 شمسی وارد حوزه علمیه آیتالله مجتهدی تهرانی شد. و در ابتدای سال 1365 عازم قم شده و بعد از گذشت چند سال دروس سطح شامل رسائل و مکاسب، کفایه، بدایه الحکمه، نهایه الحکمه، شرح تجرید و . را به پایان رساند و بعد از آن در دروس خارج آیات عظام گلپایگانی، مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی، آیتالله بهجت و نیز آیات عظام تبریزی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی حاضر شد.
ادامه مطلباستاد محمد محمدی قایینی استاد سطح عالی حوزه علمیه همدان ظهر امروز در مراسم عزاداری شهادت امام حسن عسکری(ع) در مسجد مدرسه علمیه آیت الله (ره) بیان داشت: در زمان زندگی امام یازدهم خطر منقطع شدن نسل امامت و ولایت بزرگ ترین دغدغه شیعیان بود.
وی تصریح کرد: امام حسن عسکری(ع) در مرحله نخست با تعاملی حکیمانه با ماموران و جاسوسان حکومتی در کنار حفظ جان خود، وظیفه امامت و ولایت را به بهترین شکل در آن خفقان زمان به مرحله عمل می رساند.
این استاد حوزه علمیه با اشاره به ضرورت تبیین جایگاه حضرت ولی عصر(عج) و مساله غیبت ایشان در بین مسلمانان اظهار داشت: یکی مشکلات امام حسن عسکری(ع) تبیین جایگاه امام زمان(عج) و مساله غیبت ایشان بود.
وی در ادامه افزود: چه بسا زمان امام حسن عسکری(ع) از زمان حسین(ع) و واقعه کربلا سخت تر باشد، ایشان هم رسالت امامت شیعیان را عهده دار بود و همچنین باید راه شیعیان را بعد از شهادت خود برای مردم نمایان می کرد.
ادامه مطلببه گزارش پایگاه خبری تحلیلی کورنگ ،حضرت آیت الله محمد محمدی قائینی استاد حوزه علمیه همدان در ابتدای سخنان خود در افتتاحیه خادمان رضوی حوزه علمیه فاطمه اهرا شهرستان کبودراهنگ با اشاره به سخنان ائمه معصومین اظهار داشت:علم یک نور و نورانیتی است که خداوند در روح انسان دمیده است.
وی راه های رسیدن به علم را در سه جمله تشریح کرد و افزود: راه رسیدن به علم این است که عبودیت و حقیقت بندگی خداوند را در ذات خود بیابیم، خودمان عالم به عمل باشیم وخودمان را مالک چیزی ندانیم که همه کائنات به دست خداوند است و سوم تدبیر امور زندگی خود را به خداوند واگذار کنیم.
استاد حوزه علمیه همدان خطرات و تهدیدات دنیای امروز را مهم دانست اضافه داشت: امروزه تهاجم فرهنگ ها و تهدیدات نرم دشمنان جوانان ما را تهدید می کند و سد بزرگ این تهدیدات فرا گیری علم در حوزه های علمیه هستند.
ادامه مطلبآیتالله محمد محمدی قایینی، استاد حوزه علمیه آیتالله معصومی در گفتوگو با ایکنا از همدان، با بیان اینکه آیات سوره الرحمان نشانه برترین نعمت بودن قرآن کریم است، اظهار کرد: خدای سبحان در سوره مبارکه «الرحمن» فهرستی از موجودات جهان آفرینش و مجموعهای از نعمتهای مادی و معنوی خود را بیان میفرماید.
وی ادامه داد: در صدر این سوره و پس از ذکر صفت «رحمانیت» خداوند، سخن از تعلیم قرآن به انسان در میان آمده است، «الرحمن ٭ علم القران ٭ خلق الانسان ٭ علمه البیان» این آیات نورانی نشانگر این نکته است که قرآن کریم، اولین و مهمترین و پربارترین نعمت الهی است.
درباره این سایت